متن (شعر) سرود با هم که باشیم

کوهیم و استواریم
رودیم و بی‌ قراریم
دشتیم و لاله‌ زاریم
صحرای بی‌ حصاریم
رنگین کمانیم

دلبسته بهاریم
دل کنده از خزانیم
دست مرا بگیر و
با هم بیا بخوانیم
ما میتوانیم

روستایی با صفاست
روستایی با خداست
روستا دنیای ماست
روستا خاکش طلاست

ما خوشه‌ های گندم
در زیر آفتابیم
با هم که باشیم

ما مرد کار سختیم
ما سنگ آسیابیم
با هم که باشیم

روستایی با صفاست
روستایی با خداست
روستا دنیای ماست
روستا خاکش طلاست

مرد و زن پیر و جوان
همدلیم و همزبان
چشم ما سمت خداست
نه به دست دگران

نا امیدی با شکست
هر دو معناشان یکیست
هموطن مانند کوه
روی پاهایت بایست

دشمن ما شب و روز
در پی تهدید ماست
بهترین پاسخ به او
رونق تولید ماست

از ما حرکت ای خدا
از تو برکت ای خدا

اجرا: گروه سرود وصال تهران
شاعر: محمد حسین ملکیان
آهنگساز و تنظیم کننده: احسان جوادی